معنی فارسی sulfurizing
B2فرآیند حاضر در حال انجام برای افزودن سولفور به یک ماده.
The act of adding sulfur to a material in progress.
- VERB
example
معنی(example):
سولفوریزه کردن محلول، واکنشپذیری آن را افزایش داد.
مثال:
Sulfurizing the solution enhanced its reactivity.
معنی(example):
او در حال سولفوریزه کردن نمونهها در آزمایشگاه است.
مثال:
He is sulfurizing the samples in the laboratory.
معنی فارسی کلمه sulfurizing
:
فرآیند حاضر در حال انجام برای افزودن سولفور به یک ماده.