معنی فارسی suling
B2یک ساز بادی سنتی که در موسیقی اندونزی معمولاً استفاده میشود.
A traditional wind instrument commonly used in Indonesian music.
- NOUN
example
معنی(example):
او در جشنواره فرهنگی به زیبایی سُولینگ نواخت.
مثال:
He played the suling beautifully at the cultural festival.
معنی(example):
سُولینگ در موسیقی سنتی اندونزی یک ابزار مهم است.
مثال:
The suling is an important instrument in traditional Indonesian music.
معنی فارسی کلمه suling
:
یک ساز بادی سنتی که در موسیقی اندونزی معمولاً استفاده میشود.