معنی فارسی sullener
B1حالت مغموم و ناخوشایند که بیشتر از حالت قبلی است.
More sullen; exhibiting a deeper or greater mood of gloom.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
حالت مغمومتر او باعث شد که دیگران نتوانند با او صحبت کنند.
مثال:
His sullener mood made it hard for others to talk to him.
معنی(example):
او پس از دریافت خبر بد حتی بیشتر دلخور شد.
مثال:
She became even sullener after receiving the bad news.
معنی فارسی کلمه sullener
:
حالت مغموم و ناخوشایند که بیشتر از حالت قبلی است.