معنی فارسی sullenhearted

B1

کسی که به طور مداوم احساس دلخوری و غم دارد.

A person who is generally gloomy or morose in nature.

example
معنی(example):

طبیعت سولا نهادن او باعث شد تا برای دوستیابی مشکل داشته باشد.

مثال:

His sullenhearted nature made it difficult for him to make friends.

معنی(example):

افراد مغموم نیاز به تشویق دارند تا برای باز شدن صحبت کنند.

مثال:

The sullenhearted often need encouragement to open up.

معنی فارسی کلمه sullenhearted

: معنی sullenhearted به فارسی

کسی که به طور مداوم احساس دلخوری و غم دارد.