معنی فارسی sumless
B2وضعیتی که مجموعی ندارد و به مقدار صفر اشاره دارد.
Descriptive term indicating the absence of a sum or total.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پاسخ بدون مجموع بود، به این معنی که هیچ مجموعی نداشت.
مثال:
The answer was sumless, meaning it had no total.
معنی(example):
در ریاضیات، حالت بدون مجموع نشاندهنده ارزش صفر است.
مثال:
In mathematics, a sumless state indicates zero value.
معنی فارسی کلمه sumless
:
وضعیتی که مجموعی ندارد و به مقدار صفر اشاره دارد.