معنی فارسی summergame
B1بازیها و فعالیتهایی که در طول تابستان برگزار میشود.
Games or sports played during the summer, often in a festive context.
- NOUN
example
معنی(example):
فستیوال بازیهای تابستانی شامل فعالیتهای مختلف در فضای باز بود.
مثال:
The summergame festival featured various outdoor activities.
معنی(example):
خانوادهها برای رویداد بازیهای تابستانی در پارک جمع شدند.
مثال:
Families gathered for the summergame event at the park.
معنی فارسی کلمه summergame
:
بازیها و فعالیتهایی که در طول تابستان برگزار میشود.