معنی فارسی summerer

B1

شخصی که در طول فصل تابستان به تفریح و تعطیلات می‌پردازد.

A person who enjoys the summer season, often spending time on vacation.

example
معنی(example):

تابستان‌نشین از هوای گرم در ساحل لذت می‌برد.

مثال:

The summerer enjoyed the warm weather at the beach.

معنی(example):

او به عنوان یک تابستان‌نشین هر سال به تعطیلاتش امیدوار بود.

مثال:

As a summerer, she looked forward to her vacation every year.

معنی فارسی کلمه summerer

: معنی summerer به فارسی

شخصی که در طول فصل تابستان به تفریح و تعطیلات می‌پردازد.