معنی فارسی summerbird
B1پرندهای که در تابستان فعالیت و رشد بیشتری دارد.
A type of bird that is typically active or seen during the summer months.
- NOUN
example
معنی(example):
پرنده تابستانه به خاطر رنگهای روشنش معروف است.
مثال:
The summerbird is known for its bright colors.
معنی(example):
هر پرنده تابستانه به مناطق گرمتر مهاجرت میکند.
مثال:
Every summerbird migrates to warmer regions.
معنی فارسی کلمه summerbird
:
پرندهای که در تابستان فعالیت و رشد بیشتری دارد.