معنی فارسی summatory

B1

مجموعی از مقادیر یا عناصری که به صورت جمعی در نظر گرفته می‌شوند.

Relating to or producing a sum; being the total of a series.

example
معنی(example):

تابع جمعی تمام متغیرها را به یک نتیجه ترکیب کرد.

مثال:

The summatory function combined all the variables into one result.

معنی(example):

در ریاضیات، یک دنباله جمعی نشان‌دهنده مجموع یک دنباله است.

مثال:

In mathematics, a summatory series represents the sum of a sequence.

معنی فارسی کلمه summatory

: معنی summatory به فارسی

مجموعی از مقادیر یا عناصری که به صورت جمعی در نظر گرفته می‌شوند.