معنی فارسی sumption

B1

ادعای پذیرش ما، برخی واقعیت‌ها یا نتایج بر اساس شواهد.

The act of supposing something to be true without proof.

example
معنی(example):

فرضیه ذوب شدن یخ نشان‌دهندهٔ گرمایش جهانی است.

مثال:

The sumption of ice melting indicates global warming.

معنی(example):

فرض آنها دربارهٔ موفقیت پروژه بسیار خوشبینانه بود.

مثال:

Their sumption about the project's success was overly optimistic.

معنی فارسی کلمه sumption

: معنی sumption به فارسی

ادعای پذیرش ما، برخی واقعیت‌ها یا نتایج بر اساس شواهد.