معنی فارسی sumpsimus
B2پافشاری بر غلط بودن در جزئیات و نشان دادن بازگشت به اشتباه.
Adherence to a mistaken belief despite the clarification of the correct information.
- NOUN
example
معنی(example):
او به تفسیر خود پایبند بود و نشاندهندهٔ سومپسیموس بود.
مثال:
He adhered to his own interpretation, showing sumpsimus.
معنی(example):
این بحث خطر سومپسیموس را در مباحث علمی روشن کرد.
مثال:
The debate highlighted the danger of sumpsimus in academic discussions.
معنی فارسی کلمه sumpsimus
:
پافشاری بر غلط بودن در جزئیات و نشان دادن بازگشت به اشتباه.