معنی فارسی sun-tan
B1برنزه شدن به رنگ تیرهتر پوست در نتیجه قرار گرفتن در معرض نور خورشید یا تابش دیگربرای مدت طولانی اشاره دارد.
The process of becoming tanned, usually through exposure to sunlight.
- NOUN
example
معنی(example):
او به خاطر تعطیلاتش یک برنزه زیبا دارد.
مثال:
She has a lovely sun-tan from her vacation.
معنی(example):
به دست آوردن یک برنزه آفتابی میتواند لذتبخش باشد، اما به یاد داشته باشید که از ضد آفتاب استفاده کنید.
مثال:
Getting a sun-tan can be enjoyable, but remember to use sunscreen.
معنی فارسی کلمه sun-tan
:
برنزه شدن به رنگ تیرهتر پوست در نتیجه قرار گرفتن در معرض نور خورشید یا تابش دیگربرای مدت طولانی اشاره دارد.