معنی فارسی sunder

B2 /ˈsʌndɚ/

از هم جدا کردن، شکستن یا تقسیم کردن، به ویژه به‌طور غیرعادی یا شدید.

To break apart or to separate suddenly and violently.

adjective
معنی(adjective):

Sundry; separate; different.

example
معنی(example):

طوفان به نظر می‌رسید که درخت قدیمی را به دو نیم کند.

مثال:

The storm seemed to sunder the old tree in half.

معنی(example):

دوستی آن‌ها به خاطر سوperهای اشتباه به هم خورد.

مثال:

Their friendship was sundered by misunderstandings.

معنی فارسی کلمه sunder

: معنی sunder به فارسی

از هم جدا کردن، شکستن یا تقسیم کردن، به ویژه به‌طور غیرعادی یا شدید.