معنی فارسی sundew
B1نباتی گوشتی و حشرهخوار که از مایع چسبندهای بر روی برگهایش برای به دام انداختن شکار استفاده میکند.
A carnivorous plant with sticky leaves that trap insects.
- noun
noun
معنی(noun):
Any of a group of insectivorous plants in the genus Drosera that catch insects by sticky droplets ("dew") at the end of hairs on the leafs and grow in boggy ground all over the world.
example
معنی(example):
گیاه درخت آفتابی حشرات را با برگهای چسبندهاش به دام میاندازد.
مثال:
The sundew plant captures insects with its sticky leaves.
معنی(example):
ما بررسی کردیم که چگونه درخت آفتابی در مناطق مرطوب میروید.
مثال:
We studied how the sundew thrives in wetlands.
معنی فارسی کلمه sundew
:
نباتی گوشتی و حشرهخوار که از مایع چسبندهای بر روی برگهایش برای به دام انداختن شکار استفاده میکند.