معنی فارسی sunkie

B1

سونکی، کسی که به آفتاب و فعالیت‌های کنار دریا علاقه دارد و معمولا زمان زیادی را در زیر نور خورشید می‌گذرانند.

A person who enjoys spending time in the sun, often associated with relaxation or leisure activities.

example
معنی(example):

یک سونکی کسی است که دوست دارد در آفتاب استراحت کند.

مثال:

A sunkie is someone who loves to relax by the sun.

معنی(example):

او یک سونکی است و هر آخر هفته را در ساحل سپری می‌کند.

مثال:

She is a sunkie and spends every weekend at the beach.

معنی فارسی کلمه sunkie

: معنی sunkie به فارسی

سونکی، کسی که به آفتاب و فعالیت‌های کنار دریا علاقه دارد و معمولا زمان زیادی را در زیر نور خورشید می‌گذرانند.