معنی فارسی sunlessly
B1بدون آفتاب، به حالتی اطلاق میشود که در آن آفتابی وجود ندارد و ممکن است تاریک یا ابری باشد.
In a manner that lacks sunlight; describes a day or environment without sunshine.
- ADVERB
example
معنی(example):
این یک روز بدون آفتاب بود که برای یک تجمع دوستانه درون خانه مناسب بود.
مثال:
It was a sunlessly day, perfect for a cozy indoor gathering.
معنی(example):
بدون آفتاب، از بازیهای تختهای در تمام بعدازظهر لذت بردیم.
مثال:
Sunlessly, we enjoyed playing board games all afternoon.
معنی فارسی کلمه sunlessly
:
بدون آفتاب، به حالتی اطلاق میشود که در آن آفتابی وجود ندارد و ممکن است تاریک یا ابری باشد.