معنی فارسی sunlighted

B1

جایی که با نور خورشید روشن شده باشد.

Lit by sunlight; having sunlight in a particular area.

example
معنی(example):

اتاق به زیبایی با نور خورشید روشن شده بود.

مثال:

The room was beautifully sunlighted.

معنی(example):

مناطق نورگیر برای رشد گیاهان ایده‌آل هستند.

مثال:

Sunlighted areas are perfect for growing plants.

معنی فارسی کلمه sunlighted

: معنی sunlighted به فارسی

جایی که با نور خورشید روشن شده باشد.