معنی فارسی sunlike

B1

شبیه به خورشید، معمولاً به دلیل درخشندگی یا زیبایی.

Resembling or similar to the sun.

example
معنی(example):

این ستاره در درخشندگی خود شبیه به خورشید بود.

مثال:

The star was sunlike in its brightness.

معنی(example):

او لبخندی شبیه به خورشید داشت که همه را گرم کرد.

مثال:

She had a sunlike smile that warmed everyone.

معنی فارسی کلمه sunlike

: معنی sunlike به فارسی

شبیه به خورشید، معمولاً به دلیل درخشندگی یا زیبایی.