معنی فارسی superability
B2توانایی بالا و قابل توجه در انجام یک کار مشخص.
An exceptional ability to perform tasks.
- NOUN
example
معنی(example):
توانایی فوقالعاده او برای یادگیری زبانها به سرعت همه را تحت تاثیر قرار داد.
مثال:
His superability to learn languages quickly impressed everyone.
معنی(example):
او دارای یک توانایی فوقالعاده برای حل مسائل پیچیده بدون زحمت است.
مثال:
She has a superability to solve complex problems effortlessly.
معنی فارسی کلمه superability
:
توانایی بالا و قابل توجه در انجام یک کار مشخص.