معنی فارسی superabnormally
B1به طریقی بسیار غیرعادی و عجیب.
In an exceptionally abnormal manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او در مهمانی دیشب بهطور فوقالعاده غیرعادی رفتار کرد.
مثال:
She behaved superabnormally at the party last night.
معنی(example):
وضعیت آب و هوا بهطور فوقالعاده غیرعادی در عرض چند ساعت تغییر کرد.
مثال:
The weather superabnormally changed within hours.
معنی فارسی کلمه superabnormally
:
به طریقی بسیار غیرعادی و عجیب.