معنی فارسی superassumed
B1به طور افراطی فرض شده، اشاره به مفاهیمی دارد که به اشتباه و بدون تایید قبلی پذیرفته شدهاند.
Assumed excessively, often without verification or evidence.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
حقایق فرض شده فوقالعاده با شواهد جدید به چالش کشیده شدند.
مثال:
The superassumed facts were challenged by the new evidence.
معنی(example):
او فرض کرده بود که همه با او موافقند.
مثال:
He superassumed that everyone agreed with him.
معنی فارسی کلمه superassumed
:
به طور افراطی فرض شده، اشاره به مفاهیمی دارد که به اشتباه و بدون تایید قبلی پذیرفته شدهاند.