معنی فارسی superassuming

B1

فرض کردن به شدت، به معنای داشتن نگرش یا رفتارهایی که بر اساس فرضیات غیرواقعی بنا شده‌اند.

Acting on excessive assumptions, often leading to misunderstanding.

example
معنی(example):

شخصیت فرضی فوق‌العاده او باعث شد دیگران احساس ناراحتی کنند.

مثال:

Her superassuming attitude made others feel uncomfortable.

معنی(example):

او درباره نظراتش خیلی فرضی عمل می‌کند.

مثال:

He is superassuming about his opinions.

معنی فارسی کلمه superassuming

: معنی superassuming به فارسی

فرض کردن به شدت، به معنای داشتن نگرش یا رفتارهایی که بر اساس فرضیات غیرواقعی بنا شده‌اند.