معنی فارسی superbenevolently

B1

به معنای عمل کردن به طرز فوق‌العاده نیکوکارانه.

In a way that is extremely generous and kind.

example
معنی(example):

او با کار داوطلبانه در پناهگاه، فوق‌العاده نیکوکارانه عمل کرد.

مثال:

She acted superbenevolently by volunteering at the shelter.

معنی(example):

او زمان خود را با محبت و نیکوکارانه برای کمک به سالمندان اهدا کرد.

مثال:

He superbenevolently donated his time to help the elderly.

معنی فارسی کلمه superbenevolently

: معنی superbenevolently به فارسی

به معنای عمل کردن به طرز فوق‌العاده نیکوکارانه.