معنی فارسی superceding
B2جانشینی، به معنای جایگزین کردن یا برتر بودن یک چیز نسبت به چیز دیگر.
Replacing or taking the place of something previously established.
- VERB
example
معنی(example):
قانون جدید در حال جانشینی قانون قدیمی است.
مثال:
The new rule is superceding the old one.
معنی(example):
این فناوری در حال جانشینی روشهای قبلی ارتباط است.
مثال:
This technology is superceding previous methods of communication.
معنی فارسی کلمه superceding
:
جانشینی، به معنای جایگزین کردن یا برتر بودن یک چیز نسبت به چیز دیگر.