معنی فارسی supercontrol
B1کنترلی که در آن نظارت و مدیریت به شکل بسیار قوی و جامع انجام میشود.
A high level of monitoring and management, usually for improving performance.
- NOUN
example
معنی(example):
مدیر اقدامات فوق کنترلی را برای بهبود کارایی پیادهسازی کرد.
مثال:
The manager implemented supercontrol measures to improve efficiency.
معنی(example):
تکنیکهای فوق کنترلی به سازمانها کمک میکند تا منابع خود را بهتر مدیریت کنند.
مثال:
Supercontrol techniques help organizations manage their resources better.
معنی فارسی کلمه supercontrol
:
کنترلی که در آن نظارت و مدیریت به شکل بسیار قوی و جامع انجام میشود.