معنی فارسی superficiality
B2سطحی بودن، به عدم عمق یا جدیت در یک موضوع یا رابطه اشاره دارد.
The quality of being superficial; a lack of depth or substance.
- noun
noun
معنی(noun):
The property of being superficial, the tendency to judge by surface appearance.
example
معنی(example):
سطحی بودن در روابط می‌تواند به سوءتفاهم‌ها منجر شود.
مثال:
Superficiality in relationships can lead to misunderstandings.
معنی(example):
سطحی بودن مکالمه آن را کمتر جالب کرد.
مثال:
The superficiality of the conversation made it less interesting.
معنی فارسی کلمه superficiality
:
سطحی بودن، به عدم عمق یا جدیت در یک موضوع یا رابطه اشاره دارد.
