معنی فارسی superficialness

B1

سطحی بودن به معنای عدم عمق و تفکر در مسائل است، به طوری که فقط بر جنبه‌های ظاهری تمرکز دارد.

The quality of being superficial; lack of depth or substance.

example
معنی(example):

سطحی بودن می‌تواند ما را از درک احساسات واقعی بازدارد.

مثال:

Superficialness can prevent us from understanding true emotions.

معنی(example):

سطحی بودن محتوای مجله بسیاری از خوانندگان را ناامید کرد.

مثال:

The superficialness of the magazine's content disappointed many readers.

معنی فارسی کلمه superficialness

: معنی superficialness به فارسی

سطحی بودن به معنای عدم عمق و تفکر در مسائل است، به طوری که فقط بر جنبه‌های ظاهری تمرکز دارد.