معنی فارسی superficiary

B1

سطحی به معنای آنچه که فقط به سطح یا ظواهر مربوط می‌شود و عمیق‌تر نمی‌رود.

Something that is concerned only with surface aspects; superficial.

example
معنی(example):

در دادگاه، شواهد سطحی به سرعت رد شدند.

مثال:

In a courtroom, the superficiary evidence was quickly dismissed.

معنی(example):

این گزارش تنها بر جزئیات سطحی تمرکز داشت و مسئله اصلی را نادیده گرفت.

مثال:

The report focused only on superficiary details, ignoring the core issue.

معنی فارسی کلمه superficiary

: معنی superficiary به فارسی

سطحی به معنای آنچه که فقط به سطح یا ظواهر مربوط می‌شود و عمیق‌تر نمی‌رود.