معنی فارسی superimposable
B1قابل همپوشانی با ویژگیهایی که میتوانند بر روی هم قرار بگیرند.
Able to be placed on top of each other without losing details.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این اشکال قابل همپوشانی هستند و مقایسه آنها آسان است.
مثال:
These shapes are superimposable, allowing for easy comparison.
معنی(example):
لایههای قابل همپوشانی به ما امکان میدهند که دادهها را به شکلی مؤثرتر تجزیه و تحلیل کنیم.
مثال:
Superimposable layers enable us to analyze the data more effectively.
معنی فارسی کلمه superimposable
:
قابل همپوشانی با ویژگیهایی که میتوانند بر روی هم قرار بگیرند.