معنی فارسی superimposition

B2

برهم‌گذاری، به معنای قرار دادن یک چیز روی چیز دیگر به طوری که هر دو قابل مشاهده باشند.

The arrangement of one thing on top of another.

example
معنی(example):

هنرمند از برهم‌گذاری برای ایجاد یک اثر لایه‌ای در نقاشی‌اش استفاده کرد.

مثال:

The artist used superimposition to create a layered effect in his painting.

معنی(example):

در عکاسی، برهم‌گذاری می‌تواند عمق به تصاویر اضافه کند.

مثال:

In photography, superimposition can add depth to the images.

معنی فارسی کلمه superimposition

: معنی superimposition به فارسی

برهم‌گذاری، به معنای قرار دادن یک چیز روی چیز دیگر به طوری که هر دو قابل مشاهده باشند.