معنی فارسی superimprobable
B2به شدت غیرمحتمل، به معنای احتمال بسیار کم وقوع یک رویداد.
Highly unlikely to happen.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
به نظر میرسید که برنده شدن در قرعهکشی غیرمحتمل است.
مثال:
It seemed superimprobable that they would win the lottery.
معنی(example):
داستان سناریویی غیرمحتمل را ارائه داد که مخاطبان را مجذوب خود کرد.
مثال:
The story presented a superimprobable scenario that captivated the audience.
معنی فارسی کلمه superimprobable
:
به شدت غیرمحتمل، به معنای احتمال بسیار کم وقوع یک رویداد.