معنی فارسی superimprobably
C1به طرز غیرمحتمل، به عملی یا واقعهای اطلاق میشود که به نظر میرسد احتمال وقوع آن بسیار کم است.
In an extremely unlikely manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طرز غیرمحتملی بالاترین نمره را در آزمون کسب کرد.
مثال:
He superimprobably achieved the highest score in the exam.
معنی(example):
رویدادها به طرز غیرمحتملی پیش رفتند و همه را در شک و تردید فرو بردند.
مثال:
The events unfolded superimprobably, leaving everyone in disbelief.
معنی فارسی کلمه superimprobably
:
به طرز غیرمحتمل، به عملی یا واقعهای اطلاق میشود که به نظر میرسد احتمال وقوع آن بسیار کم است.