معنی فارسی superjurisdiction
B2صلاحیت یا قدرت قانونی که فراتر از ساختارهای قضائی معمول قرار دارد.
Legal authority that extends beyond standard judicial boundaries.
- NOUN
example
معنی(example):
این سازمان تحت صلاحیت فوقالعاده برای پروندههای بینالمللی فعالیت میکرد.
مثال:
The organization operated under superjurisdiction for international cases.
معنی(example):
مسائلی که زیر صلاحیت فوقالعاده قرار میگیرند نیاز به رسیدگی ویژه دارند.
مثال:
Issues that fall under superjurisdiction require special handling.
معنی فارسی کلمه superjurisdiction
:
صلاحیت یا قدرت قانونی که فراتر از ساختارهای قضائی معمول قرار دارد.