معنی فارسی superlaborious
B1به شدت کارسخت، کارهایی که نیاز به تلاش و زمان زیادی دارند.
Extremely laborious; requiring a lot of effort
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این پروژه به شدت کارسخت شد و نیاز به ساعتهای زیادی کار داشت.
مثال:
The project turned out to be superlaborious, requiring many hours of work.
معنی(example):
وظایف به شدت کارسخت میتوانند خستهکننده اما پاداشدهنده باشند.
مثال:
Superlaborious tasks can be exhausting but rewarding.
معنی فارسی کلمه superlaborious
:
به شدت کارسخت، کارهایی که نیاز به تلاش و زمان زیادی دارند.