معنی فارسی supermarginally

B1

فوق‌العاده کم، به‌طرز خیلی اندکی بیشتر از حد معمول.

Extremely marginally; to a very small or minimal extent.

example
معنی(example):

نتایج به‌طرز فوق‌العاده‌ای بهتر از سال گذشته بودند.

مثال:

The results were supermarginally better than last year.

معنی(example):

او پس از آموزش، به‌طرز فوق‌العاده‌ای احساس اعتماد به نفس بیشتری کرد.

مثال:

She felt supermarginally more confident after the training.

معنی فارسی کلمه supermarginally

: معنی supermarginally به فارسی

فوق‌العاده کم، به‌طرز خیلی اندکی بیشتر از حد معمول.