معنی فارسی supernaturalized

B2

تبدیل شدن به حالت ماورایی، به طوری که عناصر عادی به شکل غیرعادی و ماورایی نمایان شوند.

Transformed to reflect supernatural qualities or elements.

example
معنی(example):

آثار هنرمند اغلب جادویی شده است.

مثال:

The artist's work is often supernaturalized.

معنی(example):

داستان‌های او به گونه‌ای جادویی شده‌اند که مخاطب را مجذوب کنند.

مثال:

His stories are supernaturalized to captivate the audience.

معنی فارسی کلمه supernaturalized

: معنی supernaturalized به فارسی

تبدیل شدن به حالت ماورایی، به طوری که عناصر عادی به شکل غیرعادی و ماورایی نمایان شوند.