معنی فارسی superpowered

B1

فاقد قدرت‌های معمولی و داشتن قدرت‌های زیاد یا خاص، معمولاً در مورد شخصیت‌های خیالی به کار می‌رود.

Possessing extraordinary abilities or powers beyond the normal.

example
معنی(example):

قهرمان فوق‌العاده توانسته شهر را نجات دهد.

مثال:

The superpowered hero saved the city.

معنی(example):

توانایی‌های فوق‌العاده او همه را شگفت‌زده کرد.

مثال:

His superpowered abilities amazed everyone.

معنی فارسی کلمه superpowered

: معنی superpowered به فارسی

فاقد قدرت‌های معمولی و داشتن قدرت‌های زیاد یا خاص، معمولاً در مورد شخصیت‌های خیالی به کار می‌رود.