معنی فارسی superpraised

B1

به شدت و فوق‌العاده ستایش شده، معمولاً به خاطر دستاوردهایی که شایسته توجه ویژه است.

Having received an extraordinary amount of praise, particularly for an accomplishment.

example
معنی(example):

نقدها او را به خاطر کتاب جدیدش ستایش فوق‌العاده کردند.

مثال:

He has been superpraised by critics for his latest book.

معنی(example):

او پس از مراسم جوایز احساس ستایش فوق‌العاده‌ای داشت.

مثال:

She felt superpraised after the awards ceremony.

معنی فارسی کلمه superpraised

: معنی superpraised به فارسی

به شدت و فوق‌العاده ستایش شده، معمولاً به خاطر دستاوردهایی که شایسته توجه ویژه است.