معنی فارسی superrighteously
B1به شکل افراطی راستگو و درستکار، معمولاً به طعنه یا کنایه.
In a manner that is excessively righteous or morally superior.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور فوقالعاده راستگو درباره اهمیت صداقت صحبت کرد.
مثال:
He spoke superrighteously about the importance of honesty.
معنی(example):
آنها در جلسه به طور فوقالعاده راستگو عمل کردند و ادعا کردند که بهترین راهحل را میدانند.
مثال:
They acted superrighteously in the meeting, claiming to know the best solution.
معنی فارسی کلمه superrighteously
:
به شکل افراطی راستگو و درستکار، معمولاً به طعنه یا کنایه.