معنی فارسی supersanguinity
B1سوپرسنگینی، حالت یا ویژگی بودن بسیار خوشبین و خوشروح که روحیه مثبت را در دیگران ایجاد میکند.
The quality of being excessively optimistic and positive, inspiring others.
- NOUN
example
معنی(example):
سوپرسنگینی او همه اطرافیانش را تحت تأثیر قرار داد.
مثال:
Her supersanguinity impressed everyone around her.
معنی(example):
سوپرسنگینی او منبع الهام برای تیم بود.
مثال:
His supersanguinity was a source of inspiration for the team.
معنی فارسی کلمه supersanguinity
:
سوپرسنگینی، حالت یا ویژگی بودن بسیار خوشبین و خوشروح که روحیه مثبت را در دیگران ایجاد میکند.