معنی فارسی supersedable

B1

قابلیت جایگزینی یا لغو شدن توسط چیزی جدیدتر.

Able to be replaced or made obsolete by something newer.

example
معنی(example):

قوانین قدیمی اکنون به‌عنوان قابل جایگزینی توسط قوانین جدید در نظر گرفته می‌شوند.

مثال:

The old regulations are now considered supersedable by the new laws.

معنی(example):

این سیاست در صورت بروز اطلاعات جدید می‌تواند جایگزین شود.

مثال:

This policy is supersedable if new information surfaces.

معنی فارسی کلمه supersedable

: معنی supersedable به فارسی

قابلیت جایگزینی یا لغو شدن توسط چیزی جدیدتر.