معنی فارسی supersonically
B2به معنای انجام کاری با سرعتی بالاتر از سرعت صوت، معمولاً در زمینههای هوافضا و نظامی.
In a manner that exceeds the speed of sound, often used in aviation and military contexts.
- ADVERB
example
معنی(example):
هواپیما به طور فوقصوت در آسمانها پرواز کرد.
مثال:
The aircraft flew supersonically through the skies.
معنی(example):
آنها توانایی وسیله نقلیه برای سفر به صورت فوقصوت را آزمایش کردند.
مثال:
They tested the vehicle's ability to travel supersonically.
معنی فارسی کلمه supersonically
:
به معنای انجام کاری با سرعتی بالاتر از سرعت صوت، معمولاً در زمینههای هوافضا و نظامی.