معنی فارسی supersovereign
C1به مفهوم قدرت و اختیاری که فراتر از حاکمیتهای معمولی است و معمولاً در سطوح جهانی یا بینالمللی بحث میشود.
Referring to authority or governance that exceeds traditional sovereign powers, often discussed in international contexts.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سازمان ادعا کرد که اختیارات فوقحاکمیتی بر اعضای خود دارد.
مثال:
The organization claimed a supersovereign authority over its members.
معنی(example):
در بحثها، مفهوم حکمرانی فوقحاکمیتی معرفی شد.
مثال:
In discussions, the concept of supersovereign governance was introduced.
معنی فارسی کلمه supersovereign
:
به مفهوم قدرت و اختیاری که فراتر از حاکمیتهای معمولی است و معمولاً در سطوح جهانی یا بینالمللی بحث میشود.