معنی فارسی superstitiously
B1به صورت خرافهآمیز، رفتار کردن به گونهای که تحت تأثیر خرافات باشد.
In a manner influenced by superstitions.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طرز خرافهآمیزی از گربههای سیاه و آینههای شکسته پرهیز کرد.
مثال:
He superstitiously avoided black cats and broken mirrors.
معنی(example):
او به طرز خرافهآمیزی قبل از رویدادهای بزرگ عمل میکند.
مثال:
She acts superstitiously before big events.
معنی فارسی کلمه superstitiously
:
به صورت خرافهآمیز، رفتار کردن به گونهای که تحت تأثیر خرافات باشد.