معنی فارسی superstitiousness
B1خرافهگرایی، حالتی که در آن فرد به شدت تحت تأثیر خرافات قرار دارد.
The quality of being superstitious; irrational belief in supernatural causality.
- NOUN
example
معنی(example):
خرافهگرایی او اغلب به تصمیمات غیرمنطقی منجر میشد.
مثال:
His superstitiousness often led to irrational decisions.
معنی(example):
خرافهگرایی او باعث شد که در هر انتخاب محتاط باشد.
مثال:
Her superstitiousness made her cautious in every choice.
معنی فارسی کلمه superstitiousness
:
خرافهگرایی، حالتی که در آن فرد به شدت تحت تأثیر خرافات قرار دارد.