معنی فارسی superstrictly
B1به معنای به شدت سخت و بدون انعطاف در پیروی از قوانین یا رویهها است.
In a manner that is excessively strict and uncompromising.
- ADVERB
example
معنی(example):
معلم آزمونها را به شدت سخت ارزیابی کرد تا از انصاف اطمینان حاصل کند.
مثال:
The teacher graded the tests superstrictly to ensure fairness.
معنی(example):
او قوانین را به شدت سخت دنبال کرد و هیچ فضایی برای تفسیر باقی نگذاشت.
مثال:
He followed the rules superstrictly, leaving no room for interpretation.
معنی فارسی کلمه superstrictly
:
به معنای به شدت سخت و بدون انعطاف در پیروی از قوانین یا رویهها است.