معنی فارسی supertitling

B2

روش ارائه زیرنویس در بالای صحنه برای تعدادی از تماشاگران.

Providing subtitles above the stage during live performances.

verb
معنی(verb):

To surtitle.

example
معنی(example):

اوپرا برای وضوح در درک از فوق‌زیرنویس استفاده کرد.

مثال:

The opera used supertitling for clarity in understanding.

معنی(example):

فوق‌زیرنویس در اجراهای زنده برای تماشاگران خارجی مفید است.

مثال:

Supertitling is helpful at live performances for foreign audiences.

معنی فارسی کلمه supertitling

: معنی supertitling به فارسی

روش ارائه زیرنویس در بالای صحنه برای تعدادی از تماشاگران.