معنی فارسی supervaluing
B1به معنای قائل شدن ارزش بالا به چیزی یا کسی.
Placing a high value on someone or something.
- VERB
example
معنی(example):
آنها بازخورد مشتریان را در استراتژی خود به شدت ارزشمند میدانند.
مثال:
They are supervaluing customer feedback in their strategy.
معنی(example):
به شدت ارزشگذاری بر کار گروهی برای موفقیت ضروری است.
مثال:
Supervaluing teamwork is essential for success.
معنی فارسی کلمه supervaluing
:
به معنای قائل شدن ارزش بالا به چیزی یا کسی.