معنی فارسی supervisorial

B1

ناظری، مربوط به مسئولیت‌های مدیریتی و نظارتی.

Pertaining to or having the nature of supervision.

example
معنی(example):

وظایف نظارتی شامل واگذاری کارها به اعضای تیم است.

مثال:

The supervisorial duties include assigning tasks to team members.

معنی(example):

او نقش نظارتی بر چندین دپارتمان دارد.

مثال:

He has a supervisorial role over several departments.

معنی فارسی کلمه supervisorial

: معنی supervisorial به فارسی

ناظری، مربوط به مسئولیت‌های مدیریتی و نظارتی.