معنی فارسی suppletory
B1مکمل، چیزی که برای افزایش یا روشنتر کردن اطلاعات یا تجربیات موجود اضافه میشود.
Providing supplementary support or information.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
معلم مواد کمکی ارائه داد تا به دانشآموزان کمک کند بهتر درک کنند.
مثال:
The teacher offered suppletory materials to help students understand better.
معنی(example):
در برخی موارد، اطلاعات مکمل برای وضوح لازم است.
مثال:
In some cases, suppletory information is necessary for clarity.
معنی فارسی کلمه suppletory
:
مکمل، چیزی که برای افزایش یا روشنتر کردن اطلاعات یا تجربیات موجود اضافه میشود.